روزهای طلبگی

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

توجیه المسائل کربلا...

11 شهریور 1399 توسط اكرم شيرائي

 بعضی در کربلا به خاطرِ نقصِ عضو، ناتوانی را بهانه کرده و امام را تنها گذاشتند. اما مسلم بن کثیر اعرج، با پای معلول و عبدالله بن عفیف ازدیِ نابینا، از یادگاران جنگ صفین بودند که در کربلا، حسینی شدند.

 ‌حتی اگر بخشی از جسمِ کسی مشکل دارد، آیا نمی‌تواند با بخشِ سالم بدنش کاری هرچند کوچک، برای امام زمان بکند؟ مهم نیست که چه نقایصی داری، مهم این است از آنچه که داری، چگونه استفاده می‌کنی. مثلاً فرد معلولی که در مسابقاتِ پارالمپیک شرکت می‌کند، می‌تواند نام مهدی را صدا بزند یا روی لباسش به انگلیسی بنویسد: مهدی کیست؟ و اینگونه نامِ امام را در بین مخاطبانِ خود زنده کند.

 شاید توانِ ما به اندازه‌ی روشن کردنِ یک شمع باشد، اما می‌توانیم شمعی باشیم که هزاران شمعِ خاموش را روشن می‌کند.

 درد اینجاست که گاهی معلولیت به خاطر نقص در جسم نیست، بلکه به خاطرِ نقص در روح است. بهانه برای نبودن و تلاش نکردن زیاد است، ولی ماندن و کار کردن بهانه نمی‌خواهد؛ عشق به حضرت می‌خواهد و اراده. کار برای امام زمان ارتباطی به سلامتِ جسم ندارد؛ قلبی لبریز از ایمان و روحی قدرتمند می خواهد  

 نظر دهید »

توجیه المسائل کربلا !!!

10 شهریور 1399 توسط اكرم شيرائي

​

 ندای هل من ناصر امام حسین در روز عاشورا، خطاب به همه کسانی بود که توانِ دفاع از حرمِ اهل بیت را داشتند. امام حسین فرمودند هر که مرا یاری نمی‌کند، از این منطقه دور شود و اِلّا اگر نِدایَم به او برسد و حرم و حریمم را یاری نکند، گرفتار دوزخ است.

 شاید ما گمان می‌کنیم فریاد یاری‌خواهی، فقط مخصوص آن زمان بوده و فقط امام حسین نیاز به کمک و یاری داشت، اما یک سوال: چرا کسی که امامتِ امام زمانش برایش روشن بود و می‌دانست جانِ امامش در خطر است، باز صحنه را خالی کرد؟ چه دلیلی و توجیهی می‌تواند باعث این رفتار شود؟

 بیایید این سوال را از خودمان بپرسیم. چرا ما با اینکه می‌دانیم امام زمان در شرایط سختی‌ست و نیاز به کمک دارد، صحنه را خالی کردیم؟ توجیهِ ما برای این همه بی‌خیالی و نشنیدنِ صدای هل من ناصر امام چیست؟ آیا باید کار از کار بگذرد تا به خودمان بیاییم؟!

 نظر دهید »

تلنگر محرمی ...

09 شهریور 1399 توسط اكرم شيرائي

وقتی امام زمان خود را …

نشناسید… فرقی نمی کند…

کربلا باشد یا هرجا که هستید!

قُربةً اِلَی الله، او را خواهید کُشت!

 نظر دهید »

از همین گریه ها می ترسند ...

03 شهریور 1399 توسط اكرم شيرائي

▪️جوانهای ما خیال نکنند که مساله، مساله «ملتِ گریه» است! این را دیگران القا کردند به شماها که بگویید «ملت گریه»! آنها از همین گریه‌ها می‌ترسند، برای اینکه گریه‌ای است که بر مظلوم است؛ فریاد مقابل ظالم است. اینها شعائر مذهبی ماست که باید حفظ بشود. اینها یک شعائر سیاسی است که باید حفظ بشود.

?صحیفه نور، جلد ١٠،صفحه ٣١

 

 نظر دهید »

خوشا به حال کسی که ...

29 مرداد 1399 توسط اكرم شيرائي

 

▪️خوش بحال کسانی که هم زنجیر می زنند و هم  زنجیرهای غیبت را از پای امام زمانشان باز می کنند

▫️هم سینه می زنند و هم به فکر سینه پر درد و غم و اندوه امام حی خویش هستند

▪️هم اشک می ریزند و هم به فکر غصه چشمان مولایشان که صبح و شام بر مصائب جد غریبش خون گریه می کند، هستند.

▫️هم سفره می اندازند و هم سر سفره امام زمانشان نمکدان نمیشکنند.

▪️آنوقت با افتخار می گویند: یاحسیـن علیه السلام 

▫️اشک می‌ریزند بر مظلومیت سالار شهیدان و غربت امام زمانشان و برای فرج منتقم آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین با اضطرار دعا می کنند …

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 111
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

روزهای طلبگی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس