در محضر شهدا
14 بهمن 57 بود. با سی نفر از نیروها برای امنیت به شهرری رفتیم. ✳️ قرار بود آن شب حضرت امام به زیارت بیایند. شب بود که امام خمینی (ره) آمدند. ساعتی به زیارت گذشت. سردار محمد بروجردی به سمت من دوید و گفت قبر طیب را می دانی کجاست؟ امام میخواهد به سر قبر طیب برود. دویدم و راه را نشان دادم. مردم هجوم آوردند اما امام اصرار داشت سر قبر طیب برود. امام بالای قبر طیب رسید و بعد از فاتحه انگشت خود را به قبر طیب زد و جمله عجیبی فرمودند: ✅طیب، شما که عاقبت به خیر شدی. دعا کن خمینی هم عاقبت به خیر شود‼️ عجییب بود که در میان مزار صدها عالم در شهرری، حضرت امام به سر مزار طیب آمدند و اینگونه گفتند. برگرفته از کتاب طیب. اثر گروه شهید هادی. چاپ اول 1392 چاپ دوازدهم 1395
رزق چیست؟؟؟
✅رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم می دانند.
🌺 زمانی که خواب هستی و ناگهان، به تنهایی و بدون زنگ ساعت برای نماز بیدار میشوی رزق است؛ چون بعضی ها بیدار نمی شوند.
✨زمانی که با مشکلی روبرو میشوی، خداوند صبری به تو می دهد که چشمانت را از آن مشکل بپوشانی؛ این صبر، رزق است.
🌺زمانی که در خانه لیوانی آب به دست پدرت می دهی؛ این فرصت نیکی کردن، رزق است.
✨گاهی اتفاقی می افتد که در نماز حواست نباشد(مقیم اتصال نباشی) ناگهان به خود می آیی و نمازت را با خشوع میخوانی( متصل میشوی)؛ این تلنگر، رزق است.
🌺 یکباره یاد کسی میفتی که مدت هاست از او بی خبری و دلتنگش میشوی و جویای حالش میشوی؛ این رزق است.
👈رزق واقعی این است
🍃رزق خوبی ها
نه ماشین، نه درآمد …
اینها رزق مال است که خداوند به همه بندگانش می دهد
🌷اما رزق خوبی ها را فقط به دوستدارانش می دهد.🌷
تنها واجبی که تعطیلی نداره!!!
❤️قال رسول الله صلی علیه و آله: جبرییل نزد من آمد و گفت: ای محمد, خداوند به تو سلام می رساند و میفرماید: نماز را واجب کردم ولی این تکلیف را از معذور و مجنون و طفل برداشتم و روزه را واجب کردم ولی آن را برای مسافر الزامی نکردم و حج را واجب کردم ولی آن را از بیمار نخواستم و زکات را واجب کردم ولی آن را از گردن نیازمند ساقط کردم. ❣اما دوست داشتن علی بن ابی طالب (علیه السلام) را واجب کردم و محبتش را بر تمام اهل آسمان و زمین الزام نمودم, بدون آنکه رخصتی در آن باشد. بحارالانوار ج۴۰ص۴۶ الفضاعل ص۱۵۴و۱۵۵
در محضر شهدا
سال اول طلبگي هادي بود. يك روز به او گفتم: مي داني شهريه اي كه يك طلبه ميگيرد، از سهم امام زمان(عج) است.
با تعجب نگاهم كرد و گفت: خب شنيدم، منظورت چيه؟!
گفتم: بزرگان دين ميگويند اگر طلبه اي درس نخواند، گرفتن پول امام زمان (عج) براي او اشكال پيدا ميكند.
كمي فكر كرد. بعد از آن ديگر از حوزه علميه شهريه نگرفت! با موتور كار مي كرد و هزينه هاي خودش را تأمين ميكرد، اما ديگر به سراغ سهم شهریه نرفت.
✳️هادي بسيار احتياط ميكرد؛ زيرا بزرگان راه رسيدن به كمال را دقت در حرام و حلال مي دانند. او به نوعي راه نفوذ شيطان را بسته بود. هميشه دقت ميكرد كه كارهايش مشكل شرعي نداشته باشد.
💢يادم هست گاهي در پايگاه بسيج درس ميخواند، آخر شب كه كار بسيج تمام ميشد از دفتر بسيج بيرون مي آمد.
داخل راهرو لامپ هايي داريم که شب نيز روشن است. هادي آنجا در سرما مي نشست و درس ميخواند!
🌸يك بار به هادي گفتم: چرا اينجا درس ميخواني؟ تو حق گردن گچكاري پايگاه داري، همه در و ديوار اينجا را خود تو بدون گرفتن مزد کچ کاری میكردي. همه تزئينات اينجا كار شماست. خب بمون توي پايگاه و درس بخوان. تو كه كار خلافي انجام نميدي.
✅هادي گفت: من اين درس رو براي خودم ميخوانم. درست نيست از نوري که هزينه اش را بيت المال پرداخت ميكند استفاده کنم. از طرفي چون ميدانم اين لامپها تا صبح روش است اينجا مي مانم.
📚برگرفته از کتاب پسرک فلافل فروش.