روزهای طلبگی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

دوست داری خواب  امام زمان (عج) را ببینی باید... 

18 آذر 1395 توسط اكرم شيرائي

شاگرد:استاد، چکار کنم که خواب امام زمان رو ببینم؟پیر مغان :شب یک غذای شور بخور. آب نخور و بخواب. شاگرد دستور پیر رو اجرا کرد و برگشت.شاگرد:استاد دائم خواب آب میدیدم! خواب دیدم بر لب چاهی دارم آب مینوشم. کنار لوله آبی در حال خوردن آب هستم! در ساحل رودخانه‌ای مشغول…. گفت اینا رو خواب دیدم!پیر مغان فرمود:تشنه آب بودی خواب آب دیدی؛ تشنه امام زمان بشو تا خواب امام زمان ببینی.

 نظر دهید »

بانویی که نصف اجر یک شهید را میخواهی باید... 

18 آذر 1395 توسط اكرم شيرائي

????شخصى خدمت رسول خداصلى الله علیه وآله  عرض کرد : ????همسرى دارم که به هنگام ورود به خانه به استقبالم مى ‏آید و به هنگام خروج ‏بدرقه ‏ام می کند. هنگامى که مرا اندوهناک یافت در تسلیت من می گوید: اگردرباره “رزق و روزى” مى ‏اندیشى غصه نخور که خدا ضامن روزى است و اگر در امور آخرت مى ‏اندیشى خدا اندیشه و اهتمام ترا زیاده گرداند.  ????پس ‏رسول خدا فرمود : ✨خداى را در این جهان عمال و کارگزارانى است و این ‏زن از عمال خدا می باشد ، چنین همسرى نصف 「اَجـــر یکــ شهیـــد」 را خواهدداشت

 6 نظر

دفترچه محاسبه نفس 

18 آذر 1395 توسط اكرم شيرائي

♦️ محاسبه_نفس_را_از_شهدا_بیاموزیم ♦️
راوی که یکی از بچه های تفحص شهدا بوده، 

می نویسد: در تفحص شهدا، دفترچه یادداشت یک شهید شانزده ساله پیدا شد که گناهان هر روزش را در آن یادداشت کرده بود.
گناهان یک روز او عبارت بودند از:
• سجده نماز ظهر طولانی نبود.

• زیاد خندیدم.

• هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد.
راوی در سطر آخر افزوده بود که: 

دارم فکر می کنم چقدر از یک پسر شانزده ساله کوچکترم.

 1 نظر

در محضر شهدا 

18 آذر 1395 توسط اكرم شيرائي

مجلس خیلی با صفایی بود اما آنچه می خواستم نشد. بعد از مراسم رفتم جلو و مداح هیئت رو پیدا کردم … می گفتن اسمش سید مجتبی علمدار هست.

گفتم: آقا سید من یه سؤال دارم ! من هر هیئتی که میرم ، وقتی روضه می خونن و مداحی می کنن ، اصلا گریه ام نمی گیره چه کار کنم؟! 

سید نگاهی به من کرد و گفت : « در این مراسم هم که من خوندم باز گریه ات نگرفت ؟ »

گفتم : « نه اصلا گریه ام نگرفت . »

✳️رفت توی فکر ؛ بعد با لحن خاصی گفت : می دونی چیه !؟ من گناهانم زیاده ، من آلوده ام ، برای همین وقتی می خونم اشک شما جاری نمیشه . 

سید این حرف رو خیلی جدی گفت و رفت . 

من تعجب کردم ، تا اون لحظه با هر یک از بزرگان که صحبت کرده بودم و همین سؤال رو از آن ها پرسیدم ، به من می گفتن : « شما گناهانت زیاده ، شما آلوده ای ، برو از گناهان توبه کن اون وقت گریه ت می گیره . »

✅من می دونستم مشکل از خودم هست اما شک نداشتم که این کلام آقا سید، اخلاص و درون پاکشو‌ رو می رسونه …

از اون وقت به بعد مرتب به هیئت رهروان می رفتم ؛ 

خداوند نیز به من لطف کرد و موقع مداحی سید اشک من جاری میشد …
📚برگرفته از کتاب علمدار. اثر گروه شهید هادی. در محضر شهدا باشید.

 نظر دهید »

تو را من چشم در راهم

18 آذر 1395 توسط اكرم شيرائي

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 99
  • 100
  • 101
  • ...
  • 102
  • ...
  • 103
  • 104
  • 105
  • ...
  • 106
  • ...
  • 107
  • 108
  • 109
  • ...
  • 111
آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

روزهای طلبگی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس