روزهای طلبگی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

در محضر شهدا

23 آذر 1395 توسط اكرم شيرائي

‍ رفتار شهید نوروزی در شب شهادتش عجیب بود. غسل شهادت انجام داد و پیراهن مشکے که همه ساله برای اقامه عزای ائمه به ویژه محرم و صفر می پوشید را بر تن ڪرد . فردای آنروز در آخرین عملیات سامرا مهدی سکان فرماندهی را برعهده داشت و برایش به نتیجه رسیدن عملیات خیلی مهم بود . 

✳️با انرژی عجیبے که داشت از این سو به آن سو می رفت و عملیات را هدایت مےڪرد . ما تقریبا در ڪمین دشمنان افتادیم و آتش سنگین از چند طرف به سمت ما می بارید ، از سه طرف به ما تیراندازی می شد حتی آنقدر نزدیک شدند که نارنجک دستی هم می‌انداختند.

✅در یکے از آخرین لحظات ، مهدی شجاعانه ایستاد و به طرف آنان تیراندازی کرد اما ناگهان با ضربه به زمین خورد ، بلافاصله کاپشنش را درآوردم تیر به سمت راست سینه اش خورده بود و از آنطرف در رفته بود اما خونریزی بسیار شدیدی داشت با همین حالت هنوز یک خشاب گلوله داشت باز هم شجاعانه ایستاد و تا آخرین فشنگش را هم ایستاده و به زانو شلیک کرد اما دیگر جانی برایش نمانده بود نفسش به شماره افتاده بود همه می دانستیم که مهدی چقدر عاشق امام حسین است ، مدام ذکر لبش یا حسین بود و این لحظه آخر هم یا زهرا گفت. یکی دو تا از بچه های دیگه اومدن و پوشش دادن و من مهدی را کول کردم و کشان کشان آوردم عقب تر و صدایش هم آرام شنیده می شد که می گفت یا حسین به بیمارستان رسیدیم نیم ساعت طول کشید اما مهدی شهید شده بود و من هم بی برادر …
📚روایت همرزم شهید مهدی نوروزی. از کتاب مدافعان حرم. اثر گروه شهید هادی در محضر شهدا باشید.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

روزهای طلبگی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس