دوست خدا بودن سخت نیست
26 آذر 1395 توسط اكرم شيرائي
پیرمردی هر روز تو محله میدید پسرکی با کفش های پاره و پای برهنه با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد
روزی رفت یک کتانی نو خرید و اومد و به پسرک گفت بیا این کفشا رو بپوش
پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت شما خدایید
پیرمرد لبش را گزید و گفت نه
پسرک گفت پس دوست خدایی چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم….