روزهای طلبگی

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

میرویم از برادرانمان دفاع کنیم 

26 آذر 1395 توسط اكرم شيرائي

:

‍ 

برادر “شـ‌هید ملازهی” می‌گوید: من در تهران سرباز بودم.

عمر وقتی آمده بود اینجا تا اعزام شود به من زنگ زد و گفت: دارم می روم سوریه، بیا برای آخرین بار ببینمت.

قبلش مادرم گفته بود برادرت می خواهد بیاید با تو کار دارد.
✳️عمر با من در میدان آزادی قرار گذاشت. وقتی رفتم با دو نفر دیگر از دوستانش بسیار خوشحال آنجا بودند.

پرسیدم: داری می‌ری کجا؟

گفت: جنگ.

گفتم: اینها هم هستند؟

گفت: آره، حدود صد نفر هستیم می‌رویم از برادرانمان دفاع کنیم. برای ما شیعه و سنی فرقی ندارد. همه با هم هستیم.
✅کاملا مشخص بود که کاملا فکرهایشان را برای رفتن کرده اند و می‌دانند دشمن مقابل ما بحثش شیعه و سنی نیست، بلکه همه عوامل آمریکا هستند.

💐می‌گفت: مهم نیست خون ما اینجا یا سوریه بریزد مهم این است که ما به کمک برادرانمان می‌رویم.
🌺بسیجی شـ‌هید مدافع حرم از اهل سنت شهید عمر ملازهی.

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

روزهای طلبگی

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس